
کوروش
کوروش یکی از خونریزترین شاهان عهد باستان بوده ، وی به خاطر زیبا رویی در ایام نوجوانی مورد توجه اطرافیانش بود و این در کتب متعدد آمده که بعدآ منابع آن در اختیار خواننده گان محترم قرار خواهد گرفت.
کوروش به همین علت به مرور زمان فساد اخلاقی پیدا میکند و به لواط روی میآورد، و چنانکه در جوامع بشری دیده شده همچین انسانهایی بعد از ایام کج روی هایشان دچار نوعی افسردگی و سر خوردگی مطلق میشوند.
کوروش زمانی که پی به اعمال زشت و ناپسند خویش میبرد ، متوجه میشود که کار از کار گذشته و آب از جوی رفته دیگر قابل برگشت نیست .
به همین سبب برای فرو نشاندن افکار پریشان و تحت الشعاع قرار دادن اعمال گذشته اش شروع به کارهای پر سر و صدا میکند ، جهت فرو نشاندن خشم خود تصمیم میگیرد هر از چند گاهی به مرزهای ملل مجاور لشگر کشی کند و تا آنجا که میتواند انسان بکشد.
به همین دلیل بارها جنگهای ویرانگری را آغاز میکند و خونهای انسانهای بیگناه را میریزد ،
جعل کننده گان تاریخ هخامنشیان (فارسها) به علت اینکه این شاه بد کاره از همنژادهای آنان بوده برای حفظ آبروی از دست رفته شان مجبور میشوند که با بزرگ نمایی کاذب و مهملات بی ربط آبرویی را به شاهشان و قوم خویش دست و پا کنند.
بدین جهت تا آنجا که در توان داشته اند در باره این فرد بد کاره داستانهایی نوشته اند و حکایتهایی کرده اند که دهن هر انسان آگاه و محقق از تعجب باز میماند.
چنانکه اکثر مردم آگاه و دارای سواد و شعور سیاسی اجتماعی میتوانند حقیقت را از اکاذیب تمیز دهند و دارای آن حس و توانایی هستند که درک کنند ، که چطور میشود شخصی که شاید صد ها هزار انسان را در خون غلطانده باشد و چندین کشور مجاور را تحت اشغال در آورده باشد ، معتقد به انسان دوستی باشد و کتیبه به اصطلاح انسان دوستی بنویسد ! .
شاید این افسانه ها برای گذشته گان که بی سواد بودند و هم دنبال قصه های دل خوش کن میگشتند جالب باشد و هر گز به دنبال تحقیق بیشتر نباشند ، ولی در عصر حاضر انسانها موردی را بدون دلیل قبول نمیکنند و هر اتفاقی را زیر زره بین میبرند و در باره اش مدتها تحقیق میکنند.
لیکن این مورد تاریخی نیز توسط بعضی اساتید و محققین تاریخ و باستان شناس در حال بررسی و کند و کاو هست تا انشاالله پرده از روی تاریکی های تاریخ حقیقی ایران برداشته شود.
بطور مثال تحقیق هایی در باره آثار به اصطلاح تاریخی هخامنشیان و جعلیاتی که به این نام به خورد ملت ایران داده اند شده و معلوم گشته که تخت جمشید – پاسارگاد – تخت سلیمان – نقش رستم قدمت بیش از 100 سال ندارند و همه اینها برای عوام فریبی و زیر سلطه بردن ملل غیر فارس ایرانی مهیا و فراهم شده ، تا بشود این ملل را هر چند - مصنوعی و با انواع اقسام فریب و نیرنگ منسوب به قوم وحشی و بد کاره پارس (فارس) کرد.
زهی خیال باطل !
زنده باد ملل تحت ستم ایرانی .
خداوند به همه ملل تحت ستم آزادی عطا فرماید.
+ نوشته شده توسط ورجاوند در پنجشنبه بیستم دی 1386 و ساعت 20:12
GetBC(1);
53 نظر

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر